🖤Black House🖤

🖤Black House🖤

امیدوارم خوشتون بیاد

م:لوکا بهم هجوم اورد و یهو ادرین سریع اومد

ا:یهو دیدم لوکا داره نزدیک مرینت میشه

ل:میخواستم مرینت رو ببوسم که یهو دستی رو شونم حس کردم و برگشتم ادرین مشت زد تو بینیم و بهم فحش داد

م:ادرین ممنون🥹

ا:خواهش میکنم اقای لوکا دیگه نبینم به مرینت من نزدیک میشی فهمیدیییییی

ل:تازه بازی من شروع شده ادرین بچرخ تا بچرخیم

ا: دست مرینت رو گرفتم و دانشگاه تموم شده بود  و از مرینت خداحافظی کردم

م:ادرین مرسی بازم و رو لپ ادرین بوسه ای زدم و رفتم خونه تو راه خونه بودم که به یک دختره برخورد کردم 

ناشناس:هی دختره ی بیچاره زود از من معذرت خواهی کن زوددددددددددددد

ال:هی کلویی کاری به مرینت نداشته باشششش کثافتتتتتتت

ک:خیلی مسخرست واقعا مسخرست

م:شوکه شدم نه واقعا خودش بود اون الیا بود الیا جوننننننننن

م:تو کجا بودی دلم برات تنگ شده بودددد

ال:وایی سلام مرینت خوبی من با مامانم به امریکا رفته بودیم و الان دیگه برگشتیم راستی بالوکا چیکار کردی ها😉😉😉😉

م: دیگه حرف از اون بی نام.و.ص نزننننن

ال:باشه باشه اروم تر بگو چی شده

م:همه چیز رو برای الیا تعریف کردم دهنش نیم ساعت باز مونده بود

ال:مرینت راست میگی تو واقعا با مدل معروف ادرین اگرست رلینننننننننننننننننن

م: اره یهو الیا خشکش زد پشتم رو دیدمم..............

۱۲۸۶ کاراکتر

برای بعدی ۵ لایک

 

من عاشقتم پارت ۴

kimiya kimiya kimiya · 1402/08/19 11:14 ·

جدیدن اصلا حمایت نمیکنیدد

م: رفتم خونه که یهو دیدم....... لوکا تو اینجا چی کار میکنی؟

ل: چی شده تعجب کردی جوجه من

فلش بک

لوکا و مرینت تو دانشگاه باهام اشنا شدن و عاشق هم شدن لوکا یک بار از مرینت خواستگاری میکنه و مرینتم درخواست لوکا رو قبول نمیکنه و لوکا مرینت رو بیهوش میکنه و باهاش س.ک.س میکنه و مرینتم از دست لوکا فرار میکنه و لوکا قسم میخوره که هیچوقت مرینت با کسی ازدواح کنه

پایان فلش بک

م: به من نگو جوجه برو از خونم بیرون

ل: نرم چی میشه میری اون پسر مو زرده رو میاری ها

م: ببین لوکا اون الان دوست پسرمه و تو الان یک غریبه هستی و اون پسر مو زرده اسم داره اسمش ادرین هست متوجه شدی حالا تا زنگ نزدم پلیس خودت برو

ل: مرینت من یک قسم خوردم تا تو با کسی نباشی ببین چیکازت میکنم

م: حرکاری میخوای بکن تو نمیتونی منو ماله خودت کنی 

لوکا رفت و مرینت برای خودش غذا درست کرد و رفت خوابید

فردا

ا: سریع داشتم حاضر میشدم و رفتم بیرون یهو با یک پسره مو ابی برخورد کردم

ل: اه ببخشید من لوکا هستم بازم ببخشید

ا: اشکالی نداره من ادرین هستم عه تو توی این دانشگاه هستی؟

ل: اره تازه از امریکا اومدم و اینجا ثبت نام کردم

ا: چه خوب واییییی بدو دانشگاه داره دیر میشه

م: سریع بلند شدم و لباس پوشیدم و رفتم بیرون که یهو ادرین و لوکا رو باهم دیدم تعجب کردم 

ا: سلام مرینت خوبی؟

م: ا ا اره خو خو بمم

ا: ایشون دوست من هستن لوکا 

ل: سلام من دوست ادرین  هستم😈

م: ادرین بیا بریم دیر شد 

رفتن سر کلاس و برگشت بعد دانشگاه

ل: سلام مرینت خانم بهت گفتم زندگیت رو نابود میکنم تماشا کن

م: تو هیچ گ.و.ه.ی نمیتونی بکنی

م: ادرین ادرین صبر کننننننننن

ا:چیشده عزیزم؟

م: ادرین باهات باید صحبت کنم

ا: باشه

م: همه چی رو برای ادرین تعریف کردم

ا: مرینت نگران نباش وایستا طوری که دوست داره نقشه بکشه من دیگه نمیزارم کسی به عشق من نزدیک بشه

فردااااا تو دانشگاه

م: یهو دیدم لوکا میخواد...........

۱۹۲۱ کارکتر

 م: ادرین امد خونم که اومد رو تختم ولو شد بهش گفت

روتو برگردون میخوام لباس عوض کنم ادرین بیخیل ما تو پارتی که باهم س.ک.س  کردیم گفت خیله خوب سو.تینم رو در اوردم حس کردم یک دست رو سی.نمه دیدم ادرینه 

ا: مرینت خیلی می.می هاش نرم و بزرگ و صورتی بود رفتم ماساژش دادم اونم اه و نالش شروع شد و پرتش کردم رو تخت و شروع کردم  به خوردن می.می هاش و گاهی گاز میگرفتم و جیغ میکشید و از وسط سی.نش لیس زدم تا ک.صش و ک.ص ش رو میخوردم و زبونم رو تا ته کردم داخلش اونم حال کرده بود بهش هجوم اوردم و شروع کردم به خوردن ل.بش و اونم همراهیم کرد بهش گفتم سا.ک برام میزنی؟

م: گفتم اره بهش گفتم بشینه رو می.میم و نوکش رو بکنه تو ک.ص.ش

و اونم قبول کرد و اومد منم براش ساک میزندم و تخمش رو میمالوندمم و  بعد ۳ دقیقه ابش اومد منو برگردون و ابش رو کرد تو ک.صم و تموم شد و رفتیم حموم 

ا: رفتم خونه که یهو دیدم !..........

برای بعدی ۶تا لایک ۶ تا کامنت

راستی از دستتون ناراحتم حمایت که ولی براتون گذاشتم

م: به ادرین گفتم چیه مثل داری منو نگاه میکنی خوشگل ندیدی

ا: گفتم بیا بشین بریم

م: رسیدیم انقدر شلوغ بود ادرین دستمو گرفت رفتیم داخل همه بهن خیره شدن

یهو بچه ها به ادرین گفتن بپر داخل استخر ادرین رفت داخل استخر

ا: مرینت لباست رو در بیار بیا داخل 

م : گفتم باشه من یک سو.تین سفید جدب پوشیده بودم که سی.نه هام دیده میشد همه داشتن منو نگاه میکردن که ادرین یهو منو تو بعل خودش کشوند لبم رو بوسید منم خوشم اومد همراهیش کردم که ادرین لبم رو خورد انقدر خوب بود

ا: دستم رو بردم سمت کمرش و بوسیدمش جالبی اینجا بود که میرنت هم همراهیم میکرد لبش رو ول کردم و از پشت بغلش کردم و شورتم رو یکم دادم پایین و شرت مرینت هم همین طور کی.رم رو کردن داخل ک.صش بعد میخواست اه و ناله کنه گفتم اهنگ رو بلند کنید

م: میخواستم ناله کنم اهنگ بلند شد و ادرین گفت حالا ناله کن کروم خیلی خوش گذشت

م: ادرین میشه امشب بیای خونمون ادرین باشه برای .......میخوای.......... خب اینم از این پارت پارت بعد منحرف ترررررررر برای پارت بعد۵ تا لایک و۴ تا کامنت بای

من عاشقتم

kimiya kimiya kimiya · 1402/08/05 00:38 ·

سلام بچه ها من نویسنده جدیدم خب بزن بریم راستی مرینت م ادرین ا

م: سلام من مرینت دوپنچنگ هستم و۱۸ سالمه و عاشق کسی نیستم چون یکبار از لوکا ضربه بعدی خوردم

ا: من ادرین اگرست هستم و۱۹ سالمه و عاشق مرینت دوپنچنگ شدم 

شروع داستان:

م: همین جوری داشتم بدو بدو میرفتم دانشگاه که خوردم به کسی

ا: دیرم شده بود و دویدم که یک نفر خورد به من  دیدم مرینته دستم رو دراز کردم تا پاشه که دستش رو داد مثل سیب قرمز شد و گفت ببخشید

م: خیلی خجالت کشیدم و رفتم تو کلاس که یهو ادرین اومد کنارم نشت خیلی خجالت کشیدم بعد دانشگاه یهو ادرین بهم گفت مرینت وایستا

ا: مرینت میشه شمارم رو بهت بدم 

م:هنگ کردم و گفت باشه شمارش رو داد و رفت 

ا: خیلی خوشحال شدم که مرینت شمارم رو داره رسیدم خونا و به مرینت پیام دادم

م: رسیدم خونه که یهو دیدم ادرین پیام داده امشب پارتی هست و میخوام تو همراهم باشی اجازه هست گفتم باشه

ا: دومتر پریدم بالا مرینت گفت باشه هورااااااا🥳🥳🥳🕺🕺🕺

م: رفتم اتاقم ساعت رو نگاه کردم دیدم۵ هست سریع حولم رو برداشتم و رفتم حموم اومد یک میکاپ کردم سک لباس خیلی خیلی جذب پوشیدم و ادرین گفت ساعت ۷ میام ساعت ۷ شد و ادرین زنگ زد و منم رفتم پایین 

ا: یک کت مشکی پوشیدم و رفتم سمت خونه مرینت یهو مرینت اومد پایین محوش شدم

م: ادرین  و دیدم که منو خیره میدی که یهو گفتم...........

برای پارت بعد که منحرفی هست ۵تا کامنت و۳تا لایک بای

معرفی خودم

kimiya kimiya kimiya · 1402/08/04 19:35 ·

سلام من نویسنده ی جدیدم و رمان منحرفی و عاشقانه  مینویسم

چند سالته؟

۱۳

کلاس چندمی؟

ششم

بعد فامیلیت؟

سبحانی

اسمت؟ 

کیمیا

کم اوردم

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍