پارت ۵ نظرتون چیه دیگه ادامه ندم
م:لوکا بهم هجوم اورد و یهو ادرین سریع اومد
ا:یهو دیدم لوکا داره نزدیک مرینت میشه
ل:میخواستم مرینت رو ببوسم که یهو دستی رو شونم حس کردم و برگشتم ادرین مشت زد تو بینیم و بهم فحش داد
م:ادرین ممنون🥹
ا:خواهش میکنم اقای لوکا دیگه نبینم به مرینت من نزدیک میشی فهمیدیییییی
ل:تازه بازی من شروع شده ادرین بچرخ تا بچرخیم
ا: دست مرینت رو گرفتم و دانشگاه تموم شده بود و از مرینت خداحافظی کردم
م:ادرین مرسی بازم و رو لپ ادرین بوسه ای زدم و رفتم خونه تو راه خونه بودم که به یک دختره برخورد کردم
ناشناس:هی دختره ی بیچاره زود از من معذرت خواهی کن زوددددددددددددد
ال:هی کلویی کاری به مرینت نداشته باشششش کثافتتتتتتت
ک:خیلی مسخرست واقعا مسخرست
م:شوکه شدم نه واقعا خودش بود اون الیا بود الیا جوننننننننن
م:تو کجا بودی دلم برات تنگ شده بودددد
ال:وایی سلام مرینت خوبی من با مامانم به امریکا رفته بودیم و الان دیگه برگشتیم راستی بالوکا چیکار کردی ها😉😉😉😉
م: دیگه حرف از اون بی نام.و.ص نزننننن
ال:باشه باشه اروم تر بگو چی شده
م:همه چیز رو برای الیا تعریف کردم دهنش نیم ساعت باز مونده بود
ال:مرینت راست میگی تو واقعا با مدل معروف ادرین اگرست رلینننننننننننننننننن
م: اره یهو الیا خشکش زد پشتم رو دیدمم..............
۱۲۸۶ کاراکتر
برای بعدی ۵ لایک