پارت ۷
ل:به یکی ازم ادم هام گفتم بره مرینت رو برام بیاره که مرینت فرار کرد من اون رو پیدا میکنم و مال خودمش میکنم
ا:تو ذهنش:من باید این لوکا رو بکشم اون داره به مرینت من اسیب میرسونه نمیزارم
م:ادرین ادرینننننننننننن
ا:بله بله چی شده
م:کجای
ا:تو فکربودم
م:کایان پیام داده فردا پارتی هست بریم؟
ا:وایی اره بریم خیلی وقته نرفتیم
م:باشه
فردا ان روز
م:سریع بیدار شدم ادرین رو بیدار کردن صبحونه هم خوردیم من رفتم حموم که یهو ادرین هم اومد🥴 چرا اومدی
ا:اومدم حموم کنم
م:خو بعد من میومدی
ا:نه نه میخوام باتو باشم
م:هوففف باشه
با ادرین حموم کردیم بعد اومدیم بیرون(دوستات منحرف نگران نباشید باهم داخل حموم کاری نکردن)-
م:یک میکاپ کردم یک لباس کوتاه پوشیدم و رفتم پایین
ا:یک کت و شلوار مشکی پوشیدم و یک عطر دختر کش زدم و رفتم پایین دیدم ملکم پایینه با هم رفتیم داخل ماشین و وقتی رسیدم اونجا کسی رو دیدم که باعث میشد مرینت رو از دست بدم اون........
بیا پایین تر بهت بگم
بیا
خب نمیگم🤣🤣
واقعا حمایت ها کمه
شرط ۶تا لایک