پارت۳ من عاشقتم منحرفی رمز قبی سنم

kimiya kimiya kimiya · 1402/08/08 13:50 · خواندن 1 دقیقه

 م: ادرین امد خونم که اومد رو تختم ولو شد بهش گفت

روتو برگردون میخوام لباس عوض کنم ادرین بیخیل ما تو پارتی که باهم س.ک.س  کردیم گفت خیله خوب سو.تینم رو در اوردم حس کردم یک دست رو سی.نمه دیدم ادرینه 

ا: مرینت خیلی می.می هاش نرم و بزرگ و صورتی بود رفتم ماساژش دادم اونم اه و نالش شروع شد و پرتش کردم رو تخت و شروع کردم  به خوردن می.می هاش و گاهی گاز میگرفتم و جیغ میکشید و از وسط سی.نش لیس زدم تا ک.صش و ک.ص ش رو میخوردم و زبونم رو تا ته کردم داخلش اونم حال کرده بود بهش هجوم اوردم و شروع کردم به خوردن ل.بش و اونم همراهیم کرد بهش گفتم سا.ک برام میزنی؟

م: گفتم اره بهش گفتم بشینه رو می.میم و نوکش رو بکنه تو ک.ص.ش

و اونم قبول کرد و اومد منم براش ساک میزندم و تخمش رو میمالوندمم و  بعد ۳ دقیقه ابش اومد منو برگردون و ابش رو کرد تو ک.صم و تموم شد و رفتیم حموم 

ا: رفتم خونه که یهو دیدم !..........

برای بعدی ۶تا لایک ۶ تا کامنت