من عاشقتم پارت ۴

kimiya kimiya kimiya · 1402/08/19 11:14 · خواندن 2 دقیقه

جدیدن اصلا حمایت نمیکنیدد

م: رفتم خونه که یهو دیدم....... لوکا تو اینجا چی کار میکنی؟

ل: چی شده تعجب کردی جوجه من

فلش بک

لوکا و مرینت تو دانشگاه باهام اشنا شدن و عاشق هم شدن لوکا یک بار از مرینت خواستگاری میکنه و مرینتم درخواست لوکا رو قبول نمیکنه و لوکا مرینت رو بیهوش میکنه و باهاش س.ک.س میکنه و مرینتم از دست لوکا فرار میکنه و لوکا قسم میخوره که هیچوقت مرینت با کسی ازدواح کنه

پایان فلش بک

م: به من نگو جوجه برو از خونم بیرون

ل: نرم چی میشه میری اون پسر مو زرده رو میاری ها

م: ببین لوکا اون الان دوست پسرمه و تو الان یک غریبه هستی و اون پسر مو زرده اسم داره اسمش ادرین هست متوجه شدی حالا تا زنگ نزدم پلیس خودت برو

ل: مرینت من یک قسم خوردم تا تو با کسی نباشی ببین چیکازت میکنم

م: حرکاری میخوای بکن تو نمیتونی منو ماله خودت کنی 

لوکا رفت و مرینت برای خودش غذا درست کرد و رفت خوابید

فردا

ا: سریع داشتم حاضر میشدم و رفتم بیرون یهو با یک پسره مو ابی برخورد کردم

ل: اه ببخشید من لوکا هستم بازم ببخشید

ا: اشکالی نداره من ادرین هستم عه تو توی این دانشگاه هستی؟

ل: اره تازه از امریکا اومدم و اینجا ثبت نام کردم

ا: چه خوب واییییی بدو دانشگاه داره دیر میشه

م: سریع بلند شدم و لباس پوشیدم و رفتم بیرون که یهو ادرین و لوکا رو باهم دیدم تعجب کردم 

ا: سلام مرینت خوبی؟

م: ا ا اره خو خو بمم

ا: ایشون دوست من هستن لوکا 

ل: سلام من دوست ادرین  هستم😈

م: ادرین بیا بریم دیر شد 

رفتن سر کلاس و برگشت بعد دانشگاه

ل: سلام مرینت خانم بهت گفتم زندگیت رو نابود میکنم تماشا کن

م: تو هیچ گ.و.ه.ی نمیتونی بکنی

م: ادرین ادرین صبر کننننننننن

ا:چیشده عزیزم؟

م: ادرین باهات باید صحبت کنم

ا: باشه

م: همه چی رو برای ادرین تعریف کردم

ا: مرینت نگران نباش وایستا طوری که دوست داره نقشه بکشه من دیگه نمیزارم کسی به عشق من نزدیک بشه

فردااااا تو دانشگاه

م: یهو دیدم لوکا میخواد...........

۱۹۲۱ کارکتر