پارت ۹

kimiya kimiya kimiya · 1402/10/08 17:15 · خواندن 1 دقیقه

ا:یک برگه ای بهم یک پستی داد رفتم بالا وقتی برگه رو خوندم نه نهههههه من نمیخوام مرینت از من جدا بشه نهههههههه 

م:نمیدونم کار درستی کردم یا نه؟! ولی اون کی بود باید ادرین یک توضیح درست بهم بده نه واقعا اون کی بود خیلی قیافش برام اشنا بود وایسا ! فهمیدم اون کیه اون اماندا دوست دبستانم بود!!!

ا:حالم اصلا خوب نبود خداااا چیکار کنم اها زنگ بزنم به مرینت اره 

م:گوشیم داشت زنگ میخورد اون ادرین بود😒 جوابش رو دادم 

مکالمه ی ا و م

ا:سلام 

م:بله چیکارم داری؟

ا:مرینت وایستا توض..

م:نزاشتم حرفش رو کامل بگه گفتم خوشبخت بشین اقای ادرین اگرست و شما با اماندا کوفین که دوست دختره لوکا هست هستین

ا:چی چی اون دوست دختره لوکاستتتتت!

م:بله

ا:مرینت پس اون با لوکا نقشه کشیدن که منو تو رو از هم جدا کنن یکم فکر کنننننن

م:راست میگی شاید کار اون باشه من این بار میبخشمت ولی دیگه تکرار نشه

ا:مرسیییی

م:خواهش . ادرین من برم یکی داره درو میزنه پشت خط باش باشه

ا:باشه

 

.

 

 

.

 

 

 

....

 

 

 

 

 

 

 

.......

 

 

 

 

 

 

م:یهو درو باز کردن و.....

ا:یهو صدای......

 

برای پارت بعدی ۵تا کامنت