پارت ۷

kimiya kimiya kimiya · 1402/09/10 11:47 · خواندن 1 دقیقه

ل:به یکی ازم ادم هام گفتم بره مرینت رو برام بیاره که مرینت فرار کرد من اون رو پیدا میکنم و مال خودمش میکنم

ا:تو ذهنش:من باید این لوکا رو بکشم اون داره به مرینت من اسیب میرسونه نمیزارم

م:ادرین ادرینننننننننننن

ا:بله بله چی شده

م:کجای 

ا:تو فکربودم

م:کایان پیام داده فردا پارتی هست بریم؟

ا:وایی اره بریم خیلی وقته نرفتیم

م:باشه 

فردا ان روز

م:سریع بیدار شدم ادرین رو بیدار کردن صبحونه هم خوردیم من رفتم حموم که یهو ادرین هم اومد🥴 چرا اومدی

ا:اومدم حموم کنم

م:خو بعد من میومدی

ا:نه نه میخوام باتو باشم

م:هوففف باشه

با ادرین حموم کردیم بعد اومدیم بیرون(دوستات منحرف نگران نباشید باهم داخل حموم کاری نکردن)-

م:یک میکاپ کردم یک لباس کوتاه پوشیدم و رفتم پایین

ا:یک کت و شلوار مشکی پوشیدم و یک عطر دختر کش زدم و رفتم پایین دیدم ملکم پایینه با هم رفتیم داخل ماشین و وقتی رسیدم اونجا کسی رو دیدم که باعث میشد مرینت رو از دست بدم اون........

 

 

 

 

 

بیا پایین تر بهت بگم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیا

 

 

 

 

 

 

 

 

خب نمیگم🤣🤣

واقعا حمایت ها کمه 

شرط ۶تا لایک